loading...
کلیپ سوتی.کلیپ دیدنی.کلیپ های جدید داغ
آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
ریپ مجانی قالب بلاگفا 2 538 anahita20e
آموزش طراحی هیولاها و موجودات فانتزی توسط Terryl Whitlatch 0 339 gragh
مجموعه آموزش های دانشگاه طراحی و نقاشی FZD 0 498 gragh
مجموعه ارزشمند ( اصول اتوکد ) AutoCAD Fundamentals براي اولين بار در ايران 0 262 gragh
آموزش های پنجگانه فوتبال - جادوگران خیابان 0 298 gragh
آموزش طراحی خودروهای نظامی فیلم های علمی تخیلی 0 269 gragh
آموزش تکتیک های طراحی کاراکتر بصورت کاربردی 0 247 gragh
آموزش نرم افزار Mudbox2012 توسط Digital Tutors 0 238 gragh
مجموعه آموزشی طراحی با Blender Cookie – Vehicle Training Series 0 236 gragh
محصولات اینترنتی اختصاصی.برای خرید کلیک کنید 0 326 amo
خریدهدیه/عیدی/و....اینجا کلیک کن 0 302 amo
دوست داری کسب درآمدعالی داشته باشی-سیستم همکاری درفروش-100%تضمینی 0 306 alitabriz
خریداینترنتی محصولات زیبایی 0 319 alitabriz
ماسک ضد چین و چروک دورچشم - مرطوب کننده دور چشم,فروشگاه اینترنتی 0 304 alitabriz
خریداینترنتی چسب لاغری اصل باقیمتی ارزان,فروشگاه اینترنتی 0 311 alitabriz
شماره موبایل دختر تهرانی ناز بیا ازدست ندی♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥▬▬ 0 459 rezac
شماره موبایل دختر تهرانی ناز 0 327 rezac
طراحی ارزان لوگوی مدرن رنگارنگ ویژه سایت ها و.......♥♥♥♥☻ 0 315 rezac
طراحی ارزان لوگو 0 463 rezac
دنیای والپیپروعکس 0 341 arezo
علیرضا بازدید : 374 پاییز 1392 نظرات (0)

بعد از اون تماس دیگه با هم حرف نزدیم روزها کارم این بود که برم جلو در مدرسه منتظرش بشینم ولی باز هم خبری ازش نشد ارتباطم بالکل باهاش قطع شده بود . أعصابم بهم ریخته بود دلم شکسته بود عقلم به جایی نمی رسید تا یاد دختر داییش افتادم که آخرین بار از گوشیش تماس گرفته بود . زنگ زدم گفتم کیارش هستم می خواستم بدونم خبری از ساناز نداری اون بهم گفت یه قرار بذاریم براتون می گم این شد که همون کافی شاپ دفعه قبل که با ساناز اومده بود قرار گذاشتیم . اون بهم گفت که پدر سارا انتقالی گرفته و سارا رو از این شهر برد تا شما رو فراموش کنه . إنگار آب یخی رو تنم ریخته باشند إحساس کردم که سرم گیج می ره با خودم گفتم یعنی همه چیز تموم شد به همین راحتی . با صدای بهار دختردایی ساناز به خودم اومدم که می پرسید حالتون خوبه ؟


علیرضا بازدید : 479 پاییز 1392 نظرات (0)
این دو فرد عاشق یه چند سالی بود که با هم دوست بودنند و خیلی هم دیگرو دوست داشتند اینا خیلی کم همدیگرو می دیدند چون مادر پدر دختره خیلی بهش گیر می دادند و خیلی بهش حساس بودند و نمیذاشتند زیاد بره بیرون . یک روز پدر دختره می فهمه که دخترش (ساناز) دوست پسر داره و گوشیشو ازش می گیره یه چند روزی هم از خونه نمی زاره بره بیرون . دوست پسرساناز (کیارش) می بینه که گوشی ساناز چند روزیه که خاموشه و خبری ازش نیست کیارش دیونه می شه نمی دونه چی کار کنه بعد به ذهنش می زنه ومیگه برم جلوی مدرسه شاید بتونم ببینمش ودلیل رو ازش بپرسم ولی هر وقت می رفت
علیرضا بازدید : 202 پاییز 1392 نظرات (0)
آنچه گذشت :

من بعد از ورود به دانشگاه، طی ماجراهایی با یه دختر آشنا شدم. ما اونقدر با هم عجین بودیم که خیلی  ازوقت ها با هم بودیم. عاشق هم دیگر بودیم و احساس می کردیم به غیر از ما دیگر به این اندازه کسانی عاشق همدیگه نیستند. این محبت باعث شد تا من خیلی زود خانواده ام رو از ماجرا باخبر کنم تا زمینه آشنایی خانواده ها فراهم بشه. من به اتفاق پدر و مادرم رفتیم مراسم آشنایی.من حدود 2 سال وقت گرفت   تا شرایط خودم رو رو به راه کنم ولی سر یه سال بعد از یک مسافرت همه چی بهم ریخت...

علیرضا بازدید : 283 پاییز 1392 نظرات (0)

آنچه گذشت :

من بعد از ورود به دانشگاه، طی ماجراهایی با یه دختر آشنا شدم. ما اونقدر با همعجین بودیم که خیلی از وقت ها با هم بودیم. عاشق هم دیگر بودیم و احساس می کردیم  به غیر از ما دیگر به این اندازه کسانی عاشق همدیگه نیستند. این محبت باعث شد تا من  خیلی زود خانواده ام رو از ماجرا باخبر کنم تا زمینه آشنایی خانواده ها فراهم بشه. من به  اتفاق پدر و مادرم رفتیم مراسم آشنایی...

علیرضا بازدید : 290 پاییز 1392 نظرات (0)

آنچه گذشت :

تا اونجا پیش رفتیم که این پسر که اهل مذهب و خدا و پیغمبر بود تو رشته ی مورد علاقه خودش در دانشگاه قبول شد و بعد از اینکه وارد دانشگاه شد، در طی ماجراهایی دلبسته دختری شد که این احساس دو طرفه بود. این پسر تونست شماره ی خودش رو به دختر بده و حالا ادامه ی ماجرا...

علیرضا بازدید : 97 پاییز 1392 نظرات (0)
من یه پسرم. پسری که زندگی ام رو فقط بر مبنای خدا قرار دادم و حتی به غیر خدا فکر نکردم، چه برسه به این که انجامش بدم. الان 22 ساله هستم. ماجرایی که می خواهم برای شما تعریف کنم مربوط می شود به 21 سالگی من. یعنی این ماجرا از 21 سالگی من شروع شد. خانواده من هم مثل خودم مذهبی هستند. من زیاد اهل رفیق بازی و این جور چیزها نبودم ولی یکی از دوستانم بود که از دوران ابتدایی با هم بودیم و من خیلی به او اعتماد داشتم و اون هم همین حس رو نسبت به من داشت. من دوران دبیرستان رو با هدف بزرگی آغاز کردم و آن هم قبولی در رشته ی مورد علاقه خودم بود که در آن هم موفق شدم. بعد از ورود به دانشگاه بود که ماجراهای من به آرامی شروع شد.

اون روز مثل تموم روزهای دیگه بود، اصلا به فکرم هم نمی رسید که شروع یه سردی به ظاهر گرم و بی انتها باشه. من بعد از ظهر از ساعت 4-2 کلاس داشتم. ساعت 1 از خانه به طرف دانشگاه حرکت کردم. من زیاد به جنس مخالف توجهی نداشتم، به خاطر همین هم تا اون موقع تجربه ای از ارتباط با جنس مخالف را نداشتم. دم در دانشگاه که پیاده شدم، دو تا دختر کنار در بودند؛ تا منو دیدند، خندیدند، من که اصلا تو باغ نبودم بهشون محل نذاشتم. تمام مدتی که توی حیاط دانشگاه بودم، زیر چشمی اونا رو نگاه می کردم؛ حتی یه لحظه هم از من چشم بر نمی داشتند.

علیرضا بازدید : 344 پاییز 1392 نظرات (0)

چند وقت پيش با پدر و مادرم رفته بوديم رستوران كه هم آشپزخانه بود هم چند تا ميز گذاشته بود براي مشتريها ,, افراد زيادي اونجا نبودن , سه نفر ما بوديم با يه زن و شوهر جوان و يه پيرزن پير مرد كه نهايتا 60-70 سالشون بود .

ما غذا مون رو سفارش داده بوديم كه يه جوان نسبتا 35 ساله اومد تو رستوران يه چند دقيقه اي گذشته بود كه اون جوانه گوشيش زنگ خورد , البته من با اينكه بهش نزديك بودم ولي صداي زنگ خوردن گوشيش رو نشنيدم , بگذريم شروع كرد با صداي بلند صحبت كردن و بعد از اينكه صحبتش تمام شد رو كرد به همه ما ها و با خوشحالي گفت كه خدا بعد از 8 سال يه بچه بهشون داده و همينطور كه داشت از خوشحالي ذوق ميكرد روكرد به صندوق دار رستوران و گفت اين چند نفر مشتريتون مهمونه من هستن ميخوام شيرينيه بچم رو بهشون بدم.
به همشون باقالي پلو با ماهيچه بده ، خوب ما همه گی مون با تعجب و خوشحالي داشتيم بهش نگاه ميكرديم كه من از روي صندليم بلند شدم و رفتم طرفش , اول بوسش كردم و بهش تبريك گفتم و بعد بهش گفتم ما قبلا غذا مون رو سفارش داديم و مزاحم شما نميشيم, اما بلاخره با اسرار زياد پول غذاي ما و اون زن و شوهر جوان و اون پيره زن پيره مرد رو حساب كرد و با غذاي خودش كه سفارش داده بود از رستوران خارج شد .

 
علیرضا بازدید : 199 پاییز 1392 نظرات (0)
هر کی میخواست یه زندگی عاشقانه رو مثال بزنه بی اختیار زندگی سام و مولی رو بیاد می اورد.یه زندگی پر از مهر و محبت.تو دانشگاه بصورت اتفاقی با هم آشنا شدن ،سلیقه های مشترکی داشتن ،هر دو زیبا ،باهوش و عاشق صداقت و پاکی بودن و خیل زود زندگی شون رو تو کلیسا با قسم خوردن به اینکه که تا اخرین لحظه عمرشون در کنار هم بمونن تو شادی دوستان و خانواده هاشون اغاز کردن

درباره ما
فروشگاه اینترنتی فروش عروسک فیلم وسریال لوازم آرایشی بهداشتی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    لینک دوستان
    نظرسنجی
    درکدام پست هابیشترفعالیت کنیم؟؟؟
    پیوندهای روزانه
  • خرید دامنه .ir (257)
  • خرید دامنه .ir (244)
  • هاست.لینوکس/ویندوز.داخل کشور (221)
  • هاست/طراحی سایت (212)
  • خرید وایمکس پرسرعت ارزان (395)
  • فروشگاه اینترنتی لوازم آرایشی (237)
  • هدیه و عروسک پولیشی خارجی (280)
  • انیمه ناروتو شیپودن Naruto Shippuden ( پکیج دوم ) 9DVD Divx انیمه ناروتو شیپودن Naruto Shippuden (255)
  • انیمه ناروتو شیپودن Naruto Shippuden (257)
  • انیمه وان پیس One Piece ( پکیج کامل ) 19DVD Divx انیمه وان پیس One Piece (254)
  • هدیه و لوازم جالب (224)
  • ست جواهرات وبدلیجات ایتالیایی (349)
  • لوازم پزشکی و سلامتی (243)
  • پوشاک مد روز (231)
  • لوازم آرایشی بهداشتی و زیبایی (253)
  • کارتون و انیمیشن (253)
  • خرید سریال تلویزیونی (340)
  • زیورآلات و لوازم تزیینی (241)
  • محصولات آموزشی و اشتغال زایی (231)
  • فروشگاه جهت کمک به خییریه (228)
  • والپیپرها (202)
  • فروشگاه اینترنتی عالی (241)
  • فروشگاه اینترنتی توتوشاپ (243)
  • همکاری درفروش=70درصدپورسانت (267)
  • گرافیک (211)
  • اموزش پیشرفته فوتوشاپ (187)
  • کسب درامدازطریق پاپ اپ 40ریال (240)
  • همکاری درفروش (259)
  • کسب درامدی عالی (283)
  • فروشگاه اینترنتی معتبر (288)
  • تبادل لینک3طرفه (224)
  • اپلود (423)
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1400
  • کل نظرات : 132
  • افراد آنلاین : 17
  • تعداد اعضا : 131
  • آی پی امروز : 347
  • آی پی دیروز : 68
  • بازدید امروز : 1,627
  • باردید دیروز : 120
  • گوگل امروز : 8
  • گوگل دیروز : 8
  • بازدید هفته : 1,747
  • بازدید ماه : 2,166
  • بازدید سال : 42,995
  • بازدید کلی : 1,336,293
  • کدهای اختصاصی
    ♣♣♣♠♠○